- صفرا شکستن (خَ دَ / دِ گِ رِ تَ)
اندک مایه طعام خوردن تا طعامی دیگر رسد. نهاری. رجوع به لغت فرس اسدی و لغت نامۀ حاضر ذیل لغت نهاری شود. صبحانه یا زیر قلیانی خوردن، رفتن صفرا. زائل شدن صفرا:
تا به کی سودا پزد تا چند خون دل خورد
تلخ کامی کو به یک لیموش صفرا بشکند.
باقرکاشی (از آنندراج)
تا به کی سودا پزد تا چند خون دل خورد
تلخ کامی کو به یک لیموش صفرا بشکند.
باقرکاشی (از آنندراج)
